سلام.

بازیگر نقش اول فروشگاه همیشه و هر روز می‌تونه از خودش یه تراز بگیره .مقایسه ،یا اینکه الان تو کدوم پله ایستاده.همیشه این سوال شاید برای شما هم پیش اومده باشه تلاش تا کجا؟

درسته هر روز برای اهدافی که داری باید بجنگیم و اینکه این احساس داشته باشی که اصن رسالتی که بر دوش داری باید ادامه بدی .

یه روز بایکی از پرسنل خوب وان تیک کالا همراه بودم هوا تاریک و بارانی بود تو راه گرم صحبت بودیم که پرسید این همه تلاش تا کجا واسه چیه ؟اون لحظه دلم میخواست بعنوان مدیر یه حرف خاص زده باشم .

گفتم فقط برای آینده سوگل دارم میرم .ازش پرسیدم دوست داشتی تو این سن و حال بجایی اینکه کارمند باشی یه دفتر و دستک داشتی .راحت و آسوده کار میکردی .تو جواب گفت بله.

تو دلم آشوبی بود خاطرات بچگی و نوجوانی بد جور حالم خراب میکرد.ولی بهش گفتم .دقیقا آرزوی های خودم دارم برای تک دخترم مهیا میکنم .پدرم یه راننده تاکسی زحمت کشی بود .که من وقتی با بروبچ حرف میزدم میگفتن اره بعدازظهر میرم مغازه بابام .رستوران بابام.یا زمان سربازی از هم خدمتی سوال میکردم بعد از اینجا کجا میری میگفتن تو حرفه خانوادگی مشغول میشم اما من حرفی واسه گفتن نداشتم اگه میخواستم با بابا برم یه کرایه مسافر به بابام ضرر میزدم .اصن خودم از مسافر کشی متنفر بودم .

ولی خواهر گلم از سوگل می‌خوام یه مدیر دربیاد . و این فروشگاه مدیریت کنه .و بجای اینکه منشی و یا حتی کارمند بشه این شغل ادامه بده .

لحظه غرور آفرینی بود .آخه مورد تحسین قرار گرفته بودم .از چشم اون انگاری یه مرد چهل سال به بالا انگار داشت وصیت میکرد .اما یدفعه لبخندی زد و گفت من عاشق این عاقبت اندیشی شما شدم .یعنی شروع مدیر عامل کودک .

درست می‌گفت اما ای کاش بجای واژه عاقبت اندیشی .از چیز دیگه ایی استفاده میکرد .البته مدیر عامل آینده ،کودک ،مدیر آینده برام ایده جذاب تبلیغاتی شد. 

حالا از فردا باید دنبال هدایت سوگل که عاشقه بلاگری و دیده شدن به نحوه احسنت استفاده کنم.شروع ویدیو کوچک و چند ثانیه ایی.آنتیک.

ادامه دارد...